دیکشنری
porcelain clay
pɔɹsəlɪn kle͡i
فارسی
1
عمومی
::
خاك چینی، گل چینی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
POPULATION POLICY
POPULATION PRESSURE
POPULATION SIZE
POPULATION STUDIES
POPULATION THINKING
POPULATION WIDE
POPULISM
POPULIST
POPULOUS
POPULOUSNESS
POPULUS
POPULUS NIGRA ITALIC
POPULUS TREMULA
PORBEAGLE
PORCELAIN
PORCELAIN CLAY
PORCELAINE
PORCELAINIZE
PORCELAINLIKE
PORCELAINOUS
PORCELLANEOUS
PORCELLANIC
PORCELLANOUS
PORCH
PORCHED
PORCINE
PORCINE XENOGRAFT VALVE
PORCUPINE
PORCUPINE ANT EATER
PORCUPINISH
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید